بحثی در باب تبار احتمالی ایرانی برای پالاوائیان و برخی دیگر از مردمان شبه قارۀ هند

ترجمه به فارسی از: فرزین آقازاده

شواهد تاریخی، انسان‌شناختی و زبان‌شناختی جدید [؟]، بیانگر این است که سلسلۀ «پالاوا۱» از تبار پارتیان بوده‌اند و نام ‹‹پالاوا››  نیز صورتی دیگر از واژۀ شناخته شدۀ سنسکریت «پَـهْلَـوَ۲» می‌باشد. دکتر ‹‹کارنِگی››، ‹‹پَهْلووَ۳››ها را مردمی می‌داند که به زبان پهلوی۴ سخن می‌گفته‌اند و پهلوی نیز از جمله زبانهایی است که در ایران بدان تکلم می‌شده است [پس ایشان همانها یا گروهی از آنانی هستند که در زبان فارسی «پهلویان» خوانده می‌شوند م.]. دکتر ‹‹بولِر›› نیز می‌گوید که ‹‹پـَهْلَوَ›› و اصل ایرانی آن، یعنی «پَـهْلَـوْ ۵» ، صورت تغییریافتۀ «پَـرْثَـوَ۶» هستند. باید به این نکته توجه نمود که در نسخه‌های متفاوت «پورانا۷»ها، در جایی از واژه «پَـهلَـوَ» و در جای دیگر برای نامیدن همان گروه از مردم از واژه «پالاوا» استفاده شده است. ‹‹پالاوا››ها آن دسته از ‹‹پَهلَوَ››ها یا پهلویان بوده‌اند که هم‌پیمان با «سَکَ۸»ها (یا ‹‹سَکا››ها) و «کَـمـبُجَ۹»ها، به تدریج در طی صده‌های دوم و یکم پیش از میلاد به درون شبه قاره نفوذ کردند و در صده های نخستین مسیحیت، در جنوب و جنوب غربی هند مسکن گزیدند. در «مَـرْکِـنْـدِیا پورانا۱۰» که یکی از پوراناها می‌باشد و نیز در «بْـرْهَت سَـمْهیتا۱۱»، آشکارا شواهدی است مبنی بر اینکه سکونتگاههای پَهلَوَ ها و کمبُجَ‌ها در جنوب غرب هندوستان امروزی بوده است .

و. د. مَـهاجان، در کتاب «هند باستان» خود (صفحه ۶۳۰) نقل کرده است که پادشاه «قَـنّـوج۱۲»، بنام «یـسُوَرمَـن۱۳» (که در قرن هشتم میلادی سلطنت می‌کرده است)، با شاه «مَگَذَ۱۴»نبرد کرد. شاهِ «وَنْگَ۱۵» [یا سرزمین قدیم بنگال م.] را بکشت، به سواحل شرقی دست یافت، شاهِ «دَکَـن۱۶» را شکست داد، از کوهستان «مَـلَـیَ۱۷» گذشت (کوهستانی که به احتمال در جهت شرقی ناحیه «مَـلِـبار۱۸» و در جنوب «مَیسور۱۹» باشد)، به دریای جنوبی رسید و با «پارَسیکَ۲۰»ها نبرد کرد. آنگاه از ساکنان کوهستان «گات۲۱»های غربی باج ستاند و سپس به سوی شمال راه سپرد تا به کرانه های رودخانه «ناربادا۲۲» رسید.

بر مبنای شاهدی که آمد، یک بخش از پهلوَ‌ها (یعنی «پارَسیکَ»ها یا «پَـرَسیکَ»ها) نیز پیشتر و در حدود ربع نخست صدۀ هشتم در نواحی جنوبی هند ساکن بوده اند. پس چنین به نظر می‌آید که پالاواهای شهر «کانچی۲۳» در واقع شاخه‌ای از پهلویان ایرانی بوده‌اند؛ کسانی که در گذر زمان به کیش هندو در آمدند و پیرو آئین برهمنی شدند .

دانشمند فرانسوی ‹‹ژرژ کُئِدِه۲۴››، همچون خیلی های دیگر، پالاواها را با ایرانیانِ پهلوی یکی می‌پندارد و همچنین نسبت نزدیکی میان پالاواهای کانچی و فرمانروایان ‹‹کمبوجَ۲۵›› در کشور کامبوج قائل است. این نکته حاکی از آن است که برخی خاندان های متهور و ماجراجو از میان کمبُجَ‌های هندی (که متحدان پهلوه‌ها بودند)، از راه دریا به هندوچین رفته، پادشاهی ‹‹کمبوجَ›› را در شمال «فونان۲۶» و در حدود صده‌های پنجم و ششم میلادی پی ریخته بودند.

همچنین منابع زبان «سینهالا۲۷»ی باستانی، شواهدی از مراکز سکونت کمبُجَ‌ها با قدمتی تا اوایل صدۀ سوم پیش از میلاد به دست می‌دهند .

در این منابع گفته می‌شود که در میان نود و شش خاندان «مَـراثا۲۸» که در ناحیۀ «مَـهاراشْتْرا۲۹» می‌زیسته‌اند، خاندانی به نام «پَـلَـوْ۳۰» نیز وجود داشته است. در این روایت نکته‌ای نهفته است و ما را بدانجا رهنمون می‌شود که شاید بخشی از پَهلوَ‌ها (یعنی همان پارسیک‌ها،) در حوالی صده‌های پنجم و ششم مسیحی یا حتی زودتر از آن وارد جمعیت انبوه ‹‹مهاراشترا›› شده، با آنها درآمیخته بودند. شواهد دیگر بیانگر آن است که پارسیک‌ها و کمبُجَ‌ها در طی صده‌های پسین میلادی، سرگرم تصرف نواحی هم‌مرز و مجاور «مهاراشترا» بوده‌اند.

پی‌نوشت‌ها :

۱-      “Pallava”، نام سلسله‌ای بوده است در جنوب هند که از صدۀ چهارم میلادی تا پایان صده نهم قدرت داشته‌اند و پایتختشان شهر “کانچیپوران” (Kanchipuram) بوده است و تبار ایشان چندان دانسته نیست.

۲-      “Pahlava”؛

۳-      “Pahluva”؛

۴-      “Pehlvi”، این از صورتهای نه چندان رایج نگارش نام زبان پهلوی به لاتین است.

۵-      “Pahlav”؛

۶-      “Parthava”، این صورت در زبان فارسی باستان برای اشاره به سرزمینی شرقی به کاررفته است .

۷-      “پورانا” با تلفظ / purāṇá / (مطابق با آوانویسی IAST که در دائرة المعارف اینترنتی Wikipedia نیز برای آوانگاری زبان سنسکریت به کار رفته) نام عمومی بخشی از متنهای مذهبی هندو است.

۸-      “Saka” ؛ “سَکَ” یا “سَکا” نام عمومی قومی بوده است که در زبان فارسی باستان و در کتیبه‌های داریوش به گونه / سَکَ /  و در ادبیات باستانی هندی به گونه / śaka / مطابق با آوانگاری IAST نامیده شده‌اند. آوای این نام تقریباً معادل / شَکَ / می‌باشد .

۹-      “Kamboja”، نام کشوری باستانی و نیز نام یک تیره جنگجو از هندوایرانیان است که در آن کشور ساکن شدند و در متنهای بودایی به عنوان یکی از پادشاهیهای شانزده‌گانۀ بزرگ از آن یاد شده است.

۱۰-”Markendeya Purana”، یکی از پوراناها است که از پَهْلَوَها در آن نام برده شده است.

۱۱-”Brhat Samhita”، از کتب قدیم هندیان که در قرن ششم میلادی به رشتۀ تحریر در آمده است.

۱۲-”Kanauj” یا “Kannauj”، که در فارسی آن را “قَنّوجْ” یا “قِنّوجْ” می‌گویند شهری است در ایالت “اوتار پرادش” هند که در گذشته پایتخت یکی از پادشاهیهای هندو بوده است و به نقل از لغتنامه دهخدا نام شهری است که محمود بن سبکتگین آن را گشود و در ناحیه فرخ آباد در ۵۰ میلی رود گنگ واقع است.

۱۳-”Yasovarman”؛

۱۴-”Magadha”، نام کشوری است باستانی که در شمال خلیج بنگال واقع بوده، با تلفظ /مَگَذَ/ که در هردوی راماینَ و مَهابْهارَتَ به آن اشاره شده است. در ضمن به دوران بودا، یکی از چهار پادشاهی بزرگ هند بوده که در فاصله میانه های قرنهای ششم و پنجم پیش از میلاد در اوج قدرت بوده است (نقل از دائره المعارف ویکیپیدیا).

۱۵-”Vanga”، با آوای /vaṅga/ به آوانویسی IAST، نام کشوری باستانی است که در شرق کشور امروزی هندوستان قرار داشته است و بازماندۀ آن امروز کشور بنگلادش و ایالت بنگال غربی در هند است که در انگلیسی آن را /بِنگال/ خوانند و در فارسی /بَنگال/ و / بِنگال/ هردو را گویند.

۱۶-”Deccan”، نامی است که مفهوم جنوب می‌دهد و آن را بر بخش بزرگی از سرزمین هند که در جهت جنوب واقع است گذاشته‌اند. هندیان به روایت لغتنامۀ دهخدا “دکهن” نویسند ولی در تلفظ هاء را نیارند. در زبان سنسکریت این نام به گونه دَکْشینَه با آوای / dakṣiṇa / به آوانگاری IAST می‌باشد.

۱۷-”Malaya”، با آوای /مَلَی/، نام باستانی کوهستانی است که بر اساس توصیفاتی که در متون سنسکریت و غیر از آن آمده است احتمالا در جنوب هند امروزی و در جهت شرقی سواحل دریای عرب قرار داشته است.

۱۸-”Malabar”، ناحیه‌ای در جنوب هند است که میان دریای عرب و کوهستان گاتس غربی واقع شده است.

۱۹- مَیسور (Mysore) ایالتی در جنوب هند که مرکز آن بنگالور (یا بنگلور) است.

۲۰-”Parasika”، با آوای /پَرَسیکَ/ یا /پارَسیکَ/ نام قومی است. در متون سنسکریت گاه که به  مردمان مختلف از جمله کمبُجَ‌ها اشاره می‌شود، از ایشان نام برده شده است.

۲۱-”Ghat”، واژه‌ای انگلیسی از ریشۀ هندی “غات” به معنای “پله” است و در هندوستان از جمله در شهر بنارس در حاشیه رودها پله‌ها یا سکوهایی بزرگ به همین نام درست می‌کنند تا بر آنها شستشو و غسل کنند. این واژه در حالت جمع نام کوهستانی در جنوب هند است که به دوبخش اصلی غربی و شرقی جدا می‌شود که در انگلیسی آنها را ‹‹وِسترن گاتس›› و ‹‹ایسترن گاتس›› می‌گویند.

۲۲-”Narbada” رودخانه‌ای است در نواحی مرکزی هند که به نوعی مرز میان شمال و جنوب هند به شمار می‌آید.

۲۳-”Kanchi”، نام یک پادشاهی باستانی در نواحی جنوبی هند است که در منظومۀ حماسی مَهابْهارَتَ به آن اشاره شده و نیز نام شهری است در جنوب هند و در ایالت “تامیل نادو”.

۲۴-”George Coedes”؛

۲۵-”Kambuja”؛

۲۶-”Funan”، نام یک حکومت هندی‌منش در ناحیۀ ریزش رود مِکُنگ به دریای چین جنوبی، که پیش از امپراتوری خمِرها (که این امپراتوری از قرن نهم تا پانزدهم میلادی بوده) برقرار بوده است.

۲۷-”Sinhala”، نام زبانی است که عمده‌ترین گروه قومی در سریلانکا (که سابقاً سیلان نامیده می‌شد) بدان سخن می‌گویند و زبانی از خانوادۀ زبانهای هندوایرانی به شمار می‌آید.

۲۸-”Maratha”، نامی کلی است که بر برخی از هندوهای از تبار هندوایرانی دلالت می‌کند که به زبان “مَراثی” با تلفظ /Marāṭhī/ مطابق آوانگاری IAST، سخن می‌گویند و موطن اصلی غالب آنها در ایالت مهاراشترای کنونی است.

۲۹-”Maharashtra”، نام سومین ایالت پهناور و دومین ایالت پرجمعیت هند است به مرکزیت بَمبَئی بزرگترین شهر هندوستان. این نام از ریشه سنسکریت با آوای /mahārāṣṭra/ به آوانویسی IAST گرفته شده است.

۳۰-”Palav”.

منبع:

بخشی از شرح واژۀ Pallava در دائرةالمعارف ویکی پدیا که در تاریخ چهاردهم اردبیبهشت ماه سال ۱۳۸۵ زیر این مدخل مکتوب بوده است.

پیوندهای مرتبط:

این نوشته که ویراستۀ آن را در اینجا میخوانید در منزلگاه اینترنتی پژوهشهای ایرانی و بخش فارسی دایرةالمعارف ویکی پدیا نیز منتشر شده است.

نظر بدهید