او که با شنیدن خبر امکانپذیری رونوشت برداشتن از مغز انسان در سال ۲۰۵۰ به وجد آمده بود با دردی که در بدن خود حس میکرد به خواب رفت و در رؤیایی مرموز به آینده سفر کرد. او برای اینکه ذهنش را تخلیه کنند و جسم تباه شدهاش را دور بیندازد و آنگاه رونوشت ذهنش را در جسم جدیدی که برایش تدارک دیدهاند بازنویسی کنند ثبت نام کرده بود و مشاور در مرکز پژوهشهای تعویض جسم داشت برای او از مراحل کار میگفت …
از: فرزین آقازاده
از قرار معلوم یک بیماری جدی بود که در جانش چنگ انداخته بود. مثل اینکه میخواست او را با مرگ آشتی دهد. دکترش قبلاً حرفهای ناامیدکنندهای زده بود. حالا هم باید جواب آزمایش فوقالعاده پیشرفته و گرانی را میگرفت که به عنوان آخرین راه برای شناسایی علت دردهایش به او پیشنهاد کرده بودند. امید پهلوبهپهلوی ترس در دلش خانه کرده بود تا شاید ریشۀ دردی که هیچ متخصصی نتوانسته بود آن را بشناسد، در آخرین تلاش برملا شود …
از : فرزین آقازاده
خاطرات قدیم را میتوان از یادها زدود. میتوان حافظه را از یادگارهای نشسته در آن بهدلخواه پاکسازی کرد. برای این کار کافی است در هنگام یادآوری هر خاطره، داروهای بایسته را درست در لحظۀ مناسب بهکار ببریم … نتیجه، حیرتآور خواهد بود.
از: ر. داگلاس فیلدز
متن فارسی از: فرزین آقازاده