داستانی که برای خودمان تعریف میکنیم…
آنتـُنیو داماسیو
متن فارسی از: فرزین آقازاده
بعضی از فلاسفه هنوز بر این پای میفشارند که هوش انسان را یارای پی بردن به راز هُشیاری نیست. و این برای من بسیار عجیب است و باور دارم که رأی نادرستی است. درست است که همۀ ما شاید این احساس معقول را داشته باشیم که ذهن چیزی خاص و متفاوت با مقولههای معمولی است و شاید بتوان برای آن جدای از مغز هویتی قایل شد اما این واقعیت که ما یک دریافت درونی داشته باشیم، صرفِ اینکه آن دریافت بهنظرمان معقول بیاید، دلیل بر درستی آن نخواهد بود.
تمام آنچه انتظار داریم تاریخنگار طبیعت به ما بیاموزد تا شاید چندوچونِ هشیاری را دریابیم امروز در اختیار ماست و در مباحث دو رشتۀ علمی، یعنی روانشناسیِ تکاملی و زیستشناسیِ تکاملی، میتوانیم آنها را بیابیم. این ماجرا از آنجا آغاز شد که ساختارهای ژنی اندکاندک خود را بهنحوی شکل دادند تا بتوانند موجودات زندۀ پیچیدهای را بهوجود بیاورند که مغزِ آن موجودات این توان را داشته باشد تا امکان بروز رفتار را برای ایشان فراهم کند؛ زانپس فرایند ِتکامل همچنان ادامه مییابد و بر پُرمایگی آن مغزهای پیچیده میافزاید و سپس مغزهای تکاملیافتهتر میتوانند برپیکرۀ خود احساسها و حرکتها را سامان دهند آنگونه که نقشۀ این مغز برای ما بازنمایندۀ محیطی خواهد بود که با آن تعامل دارد؛ بازهم تکامل ادامه مییابد و بر پیچیدگی مغز میافزاید چندانکه بخشهای مختلف آن (درمَثَل) انگارکه بایکدیگر به گفتگو میپردازند تا طرحها و الگوهایی را برای کنشهایِ متقابل موجود زنده و محیطش پدید آورند. واکنون در قالب همین اندرکنشهاست که نوبت به ارتباط و مکالمۀ میان الگوهای مذکور فرا میرسد و اگر گوش بسپاریم از دل نجوای دایمی آنها که از درون وجودمان میجوشد، سرگذشت خود را خواهیم شنید. گفتوشنودهایی که خود زادۀ محیط است و زیر نفوذ آن دستخوش تغییر میشود. این گفتگوها حتی آن زمان که زبان بهوجود نیامده بود شنیده میشد و امروز درقالب کلام درمیآید. کودکان ما نیز آن را در درون خود دارند و آنگاه که لب به سخن میگشایند برای آنها نیز رنگ و بوی واژه میگیرد.
این بصیرتِ لدنی در نزد ما به پیدایی ضمیر درون میانجامد که وجود اینچنین چیزی الگوهای حسیوحرکتی مغز را از صورت الگوهای ذهنی ناآگاه به حالت تصورهای ذهنی آگاه و هشیار بدل میکند. ساختگی بودنِ آگاهی، کلید حل معمای هشیاری است. اصلاً نیازی هم به حضور یک آدمک* در اتاقِفرمان مغز نیست. از دیدگاه علمی فقط کافی است روند درازآهنگی را متصور شویم که آغازش با ژنها و انجامش با فرهنگ است.
آنتونیو داماسیو (Antonio Damasio)، «مؤسسۀ مغز و آفرینش» (Brain and Creativity Institute) در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لُسآنجلس را اداره میکند.
* Homunculus