ما چگونه دربارۀ مسائل سرنوشتساز زندگیمان تصمیم میگیریم؟
از: رابرت رایت (Robert Wright)
متن فارسی: فرزین آقازاده
”اخلاق بیش ازآنکه بهدرستی در سنجش آید، احساس میشود؛ گرچه این احساسها یا عواطف عموماً آنقدر ظریف و رقیقاند که ما در تمیزشان از اندیشهها بهسادگی دچار اشتباه میشویم.“ –دیوید هیوم، فیلسوف اسکاتلندی
آنجا که سخن از استدلال اخلاقی بهمیان آمد، دیوید هیوم عبارت فوق را بهتأکید بیان نمود. او گفت که ما علاقهمندیم برای آنچه خوب و بد یا صواب و خطا میدانیم توجیه منطقی پیدا کنیم، اما نهایتاً آنها ریشه در احساسات ما دارند.
و اکنون ربع هزاره گذشته که فلاسفه بر سر این مدعا مباحثه داشتهاند و نتیجۀ قاطعی عایدشان نشده است. پس دیگر وقت ایشان تمام شد؛ حالا نوبت دانشمندان است که مجهز به دستگاههای پویشگر مغز پادرمیانی کنند و قضیه را فیصله بدهند. تا بدین جای کار اینگونه مینماید که سخنان هیوم درست بوده باشد؛ باید گفت هرچند که خِرَد این توان را دارد تا در یک داوری اخلاقی نقش ایفا کند، اما عواطف غالباً نقش اصلی و تعیینکننده را بازی میکنند و بر این مبناست که بسیاری از پیچیدگیهای شایست و نشایستهای اخلاقی بر ما روشن میشود.
«جاشوا گرین»۱ روانشناسی است در دانشگاه هاروارد که آزمایشی انجام داده است و در آن افرادی را به اندیشیدن دربارۀ مسئلهای وامیدارد و در این حین بخشهای مغزشان را بهدقت زیرنظر میگیرد. مسئلهای که باعنوان «مسئلۀ گاری راهآهن» معروف است؛ بدین ترتیب که فرض کنید یک گاریِ پُر از بار و سنگین در حال حرکت درطول خط آهن است و درحال نزدیک شدن به یک دوراهی و شما در جایگاه سوزنبان هستید. در مسیر مستقیم پنج نفر برروی راهآهن ایستادهاند که اگر شما خط را عوض نکنید در اثر برخورد با گاری هرپنج نفر کشته خواهنـد شد. اگر مسیرحرکتگاری را عوضکنید امّا، بازهم متأسفانه، ولی اینبـار یک نفر که در این سو برروی خط ایستاده است جانش را خواهد باخت. در مواجهه با این مسئله اغلبِ افراد بهسادگی تصمیم میگیرند و میگویند خُب، تلفات جانی کمتر را باید انتخاب کرد؛ تصمیمی که فلاسفه آن را ’منفعتگرایانه‘ یا ’سودگرایانه‘۲ مینامند.