مطلب برگزیدۀ میزبان این منزلگاه
امید از پس ناامیدی …
و این نخستین بار است که یک بیمار فلج میتواند تنها با ارادۀ ذهنی، یک بازوی مصنوعی را بهحرکت درآورد …
متیو، مردی جوان که تهریشی دارد و دایم لمس و بیحرکت روی یک صندلی نشسته، قربانیِ درگیریِ ناخواسته در دعوا و چاقوکشی اوباش است:
“من میخوام دوباره راه برم؛ یا دستِکم بتونم صندلی چرخدارم رو خودم هدایت کنم … برای من این قدمِ اوّله و حتماً راه خودم رو ادامه میدم.”
از: دیوید ایوینگ دانکن
ترجمۀ آزاد از: فرزین آقازاده
روزگاری در پس آسمان مهگرفتۀ سپیدهدمان انسانیت، کودک دیرسال در آغوش مادرش خفته بود …
دخترْکوچولوی سه سالهای که سه میلیون و سیصدهزار سال درلابهلای ماسهسنگها گیر افتاده بود و عاقبت، دانشمند اتیوپیایی و همراهانش اورا یافتند و با تلاشی طاقتفرسا پیکر کوچکش را از دل سنگها بیرون کشیدند. او برای بار دوم اما این بار بهکندی و بسیار آهسته از زهدان تاریخ پا به دنیای ما نهاد …
از: کریستوفر پ. سْلُـون
بازنویسی و ترجمه از: فرزین آقازاده