پروفسور جفری ساکسشهادت‌نامۀ پروفسور جفری سَکس (ساکس)، رئیس هیئت کووید-۱۹ لَنسِت، در برابر کمیسیون نظارت و پاسخگویی مجلس نمایندگان ایالات متحدۀ آمریکا

مأخذ: وب‌سایت کنگرۀ ایالات متحده: https://www.congress.gov/

مترجم: فرزین آقازاده

اکنون بیش از سه سال از آغاز عالم‌گیری کووید-۱۹ گذشته و مطابق آمارهای یک مرجع رسمی (IHME, 2023) بیش از ۱۸ میلیون نفر در سراسر دنیا جان خود را از دست داده‌اند، اما هنوز نمی‌دانیم که خاستگاه سارس-کووید-۲ لعنتی یا همان ویروسی که موجب بیماری کووید-۱۹ می‌شود کجا بوده است. با وجود این، چهار چیز را می‌دانیم. نخست اینکه این ویروس ممکن است در اثر برخی فعالیتهای خطرآفرین آزمایشگاهی پدید آمده باشد. دوم اینکه بخشی از منابع مالیِ این فعالیتهای خطرناک آزمایشگاهی توسط دولت ایالات متحده و عمدتا مؤسسۀ ملی سلامت! (یا NIH) تأمین شده و این آزمایشهای پرخطر با همکاری بین ایالات متحده و کشور چین انجام گرفته است.

سوم اینکه ریاست مؤسسۀ ملی سلامت ونیز جمعی از دانشمندان مرتبط با این مؤسسه، احتمال آزمایشگاهی بودن ویروس را از چشم مردم و کنگرۀ ایالات متحده مخفی نگاه داشته‌اند. چهارم اینکه پرسش در باب منشأ ویروس سارس-کووید-۲ یک موضوع سیاسی و جناحی نیست. اکنون که جمهوری‌خواهان در طرح احتمال نشت آزمایشگاهی ویروس پیش‌قدم شده‌اند همتایان دموکرات آنها نیز باید در تلاش برای یافتن حقیقت همراه شوند.

در طی سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ من ریاست هیئت کووید-۱۹ لَنسِت را عهده‌دار بودم. این هیئت در طی پیگیری موشکافانۀ شواهدی که از منشأ ویروس در دسترس بود نتیجه گرفت که خاستگاه آن هم می‌تواند طبیعی باشد هم آزمایشگاهی، و خواستار ادامۀ فوری تحقیقات بر روی این مسئله شد. من قویاً از کنگره ایالات متحده، بالاخص کمیته نظارت و پاسخگویی مجلس نمایندگان، برای عهده‌دار شدن این امر خطیر که حقیقتاً مورد توجه عموم مردم است قدردانی می کنم.

شناسایی منشأ ویروس بسیار پراهمیت است چون اگر واقعاً این ویروس از درون یک آزمایشگاه به بیرون راه یافته باشد، آن وقت باید باز هم نگران خطرات بزرگ دیگری باشیم که از جانب تحقیقات پزشکیِ به‌اصطلاح “کارکردافزا” ما را تهدید می‌کند؛ تحقیقاتی که وجود دارند و غالباً هم مردم و کنگره از آنها بی‌خبرند. علی‌رغم چنین مخاطراتی تقریبا هیچ نظارت یا پاسخگویی در مورد چنین تحقیقاتی وجود ندارد. جدیداً در دانشگاه بوستون محققان با دستکاری ژنتیکی سویۀ اومیکرون ویروس سارس-کووید-۲ کاری کردند که ویروس بیماری‌زاتر شود. اما هیچ ارزیابی سود و زیان یا نظارتی از جانب دولت فدرال بر روی این کار خطرناک دانشگاه بوستون وجود ندارد. علی‌الظاهر تحقیقات کارکردافزای نگران‌کننده در بسیاری جاها با حمایت مالی دولت ایالات متحده در حال انجام است و با وجود الزام صوری دولت مبنی بر ارزیابی سود و زیان و نظارت در مورد چنین تحقیقاتی، در عمل مؤسسات سرمایه‌گذاری پژوهشی ایالات متحده این الزامات را نادیده می‌گیرند. به دلیل اینکه ایالات متحده برنامه‌های پژوهشی بسیار گسترده‌ای در زمینۀ دفاع زیستی دارد که عمدتاً محرمانه هستند، احتمالاً تحقیقات کارکردافزای بسیاری با حمایت مالی دولت آمریکا در حال انجام است که مردم و کنگره از میزان بزرگی و گستردگی آنها بی‌خبرند، فارغ از اینکه در دیگر نقاط عالم نیز معلوم نیست چه میزان از این قبیل تحقیقات در جریان است.

اما دلایل و شواهد صریحی دال بر اینکه سارس-کووید-۲ از آزمایشگاه نشئت گرفته است وجود دارد.

دیده شدن یک توالی ژنتیکی خاص در ژنوم سارس-کووید-۲ که کار آن رمزگذاری یک «جایگاه برش فیورین» (FCS) می‌باشد، یکی از این دلایل است.  از میان صدها ویروس مرتبط با سارس (یا ساربِکو-ویروسها)، ویروس سارس-کووید-۲ تنها نمونه‌ای است که توالی FCS  در آن وجود دارد. حضور توالی «جایگاه برش فیورین» در سارس-کووید-۲ به طرز چشمگیری قابلیت سرایت و بیماری‌زایی ویروس را افزایش می‌دهد. حداقل از سال ۲۰۰۶ به این سو دانشمندانی که روی کوروناویروس‌ها کار می‌کردند به توالیهای FCS توجه ویژه نشان می‌دادند زیرا دقیقاً پیش‌بینی کرده بودند که وارد کردن توالی FCS به ژنوم کوروناویروس خطر آن را افزایش خواهد داد.

ما این موضوع را می‌دانیم که دانشمندان ایالات متحده در سالهای اخیر روشهای پیشرفته‌ای برای وارد کردن توالی FCS به درون ژنوم کوروناویروسهای مرتبط با سارس ابداع کرده‌اند. علاوه بر این می‌دانیم که گروه مشترکی از دانشمندان آمریکایی و چینی، خصوصاً در سازمان اکوهلث الاینس (EcoHealth Alliance)، دانشگاه  کارولینای شمالی، و مؤسسۀ ویروس‌شناسی ووهان، در سال ۲۰۱۸، یعنی فقط یک سال قبل از آغاز همه‌گیری کورونا، به سازمان پروژه‌های پژوهشی پیشرفتهٔ دفاعی ایالات متحده (DARPA) یک درخواست پیشنهادی کمک مالی تقدیم کرده بودند که صریحاً همین دستکاری ژنتیکی در آن عنوان شده بود. این کمک مالی از جانب سازمان دارپا ارائه نشد اما بسیار محتمل است که با کمک مالی از جایی دیگر تحقیقات مورد نظر به انجام رسیده باشد.

دو واقعیت ساده در این بحث درخور توجه است. نخست اینکه مدیران مؤسسۀ ملی سلامت، از جمله مدیر سابق، فرانسیس کالینز، همین‌طور دکتر آنتونی فاوچی، مدیر مؤسسۀ ملی آلرژی و بیماریهای مسری (NIAID)، تحقیقات کارکردافزای ژنتیکی را از کنگره و از مردم پنهان کرده‌اند و به بیان دیگر مکرراً مردم و کنگره را در مورد این موضوع گمراه کرده‌اند. آنها درخصوص حمایت NIH از دستکاریهای ژنتیکی خطرناکی که روی کوروناویروسهای مرتبط با سارس انجام می‌شد چیزی نگفتند. آنها موضوع پیشنهاد کمک مالی دارپا و ارتباط احتمالی آن با منشأ سارس-کووید-۲ را افشا نکرده بودند و تنها از راه درز اطلاعات بود که مردم در جریان ماجرای این درخواست کمک مالی قرار گرفتند.

مضافاً افرادی چون کالینز، فاوچی، جِرِمی فارار (که آن موقع رئیس شرکت بریتانیایی «وِلکام تراست» بود و اکنون دانشمند ارشد سازمان بهداشت جهانی است)، و گروهی دیگر از دانشمندان وابسته به مؤسسۀ ملی سلامت ایالات متحده، احتمال آزمایشگاهی بودن ویروس را از مردم و از نمایندگان کنگره مخفی کردند. بخشی از این پنهان‌کاری با تکیه بر یک مقالۀ بسیار گمراه‌کننده صورت گرفته است تا به این وسیله توجه‌ها را از احتمال آزمایشگاهی بودن ویروس دور کنند. عنوان این مقاله  «منشأ درونی ویروس سارس-کووید-۲»۱ است. در بحث بر سر رد احتمال منشأ آزمایشگاهی ویروس، مقاله به طرز فریبنده‌ای چنین می‌نویسد:«… اما داده‌های ژنتیکی به نحوی غیر قابل انکار نشئت گرفتن ویروس از هرگونه چهارچوب ویروسی مورد استفادۀ قبلی را رد می‌کند.» (موضوع مهم اینکه پانوشت شمارۀ ۲۰ این مقاله نقل قول بالا را به یک مقالۀ سال ۲۰۱۴ ارجاع می‌دهد اما از آن مطلب قدیمی برای رد امکان منشأ آزمایشگاهی ویروس مقصر در همه‌گیری سال ۲۰۲۰ استفاده شده!)

دانشمندان می‌بایست مسئولانه اعلام می‌کردند که در فاصلۀ سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۰ متخصصان چینی و آمریکایی سرگرم جمع‌آوری و دستکاری تعداد بسیار زیادی کوروناویروسهای ناشناخته و گزارش‌نشدۀ مرتبط با سارس بوده‌اند. اما برعکس، به جای گزارش کردن این مسئلۀ کلیدی به جامعۀ علمی و عموم مردم، نویسندگان مقالۀ «منشأ درونی»، بر اساس یک ادعای غلط موضوع خاستگاه آزمایشگاهی ویروس را منتفی دانستند.

واقعیت دوم این است که پژوهشهای خطرناک فوق‌الذکر مشترکاً توسط پژوهشگران آمریکایی و چینی انجام یافته است. هرچند که NIH از همۀ آنچه در آزمایشگاههای چین گذشته است خبر ندارد، اما قطعا خیلی بیشتر از چیزی که در مورد فعالیتهای مشترک آمریکایی-چینی و دستکاری ژنتیکی ویروسهای مرتبط با سارس به مردم گفته‌اند اطلاع دارند. همین وضع در مورد اکوهلث الاینس و دانشگاه کارولینای شمالی نیز صدق می‌کند.

یک مسئلۀ مهم و البته آزاردهنده این است که علی‌الظاهر تا کنون هیچ تلاش هماهنگ‌شده‌ای از جانب نهادهای ایالات متحده، خصوصاً NIH، برای گردآوری مجموعۀ بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی مربوط به ویروسهای مشابه سارس به عمل نیامده است. این اطلاعات در اکوهلث الاینس و دانشگاه کارولینای شمالی و برخی دیگر مؤسسات تحقیقاتی ایالات متحده و نهادهای دولتی موجود است و ضروری است برای شناسایی ریشه‌های محتمل به وجود آمدن ویروس سارس-کووید-۲ مورد بررسی دقیق قرار گیرد. فقدان چنین بررسیهایی وقتی بیشتر باعث ناراحتی و پریشانی می‌شود که بدانیم هزینۀ ایجاد و نگهداری بانکهای اطلاعاتی ویروسهای مرتبط با سارس توسط مؤسسۀ ملی سلامت و دیگر نهادهای دولتی ایالات متحده تأمین شده است.

علاوه بر تحقیق فوری بر روی اطلاعات ویروسها (که در بانکهای اطلاعاتی و در سوابق آزمایشگاهی و هم در بین شواهد و مدارک موجود نزد دولت ایالات متحده و نهادهای دانشگاهی و مؤسسات مردم‌نهاد وجود دارد) و می‌تواند روشنگر خاستگاه ویروس باشد، سؤالات کلیدی متعددی مطرح است که کمیسیون نظارت و پاسخگویی مجلس نمایندگان درخصوص منشأ ویروس سارس-کووید-۲ می‌تواند به عنوان بخشی از وظایف پراهمیتش در قبال عموم مردم مورد تحقیق و تفحص قرار دهد. از جمله آن سؤالات پراهمیت موارد زیر است:

۱ – وقتی در سال ۲۰۱۹ فراوانی جدید مبتلایان به یک بیماری شبه ذات‌الریه در کشور چین یا در دیگر نقاط دنیا پدید آمد، نهادهای مختلف دولت ایالات متحده دقیقاً در چه زمانی از ماجرا خبردار شدند؟

۲ – زمانی که در اواخر سال ۲۰۱۹ هر روز بیشتر آشکار می‌شد که یک ویروس سارس‌مانند در حال گسترش است، دقیقاً از چه زمانی دولت ایالات متحده جمع‌آوری اطلاعات و شواهد در مورد تحقیقات مورد حمایت خود در زمینۀ دستکاری ژنتیکی ویروس سارس با کمک مالی NIH و جز آن را آغاز کرد؟

۳ – پس از کنفرانس تلفنی NIH با تعدادی از دانشمندان در تاریخ اول فوریۀ ۲۰۲۰ و نتایج حاصل از آن خصوصا اینکه وجود یک «جایگاه برش فیورین» (FCS) در ویروس جدید احتمال منشأ آزمایشگاهی آن را بسیار جدی مطرح می‌کرد، دکتر آنتونی فاوچی چه گزارشی در این خصوص به کاخ سفید و نمایندگان کنگره و عموم مردم ارائه کرد؟

۴ – چه زمانی برای نخستین بار در داخل NIH این بحث مطرح شد که طرح پیشنهادشده برای کمک مالی به دارپا ممکن است ارتباطی با منشأ ویروس جدید داشته باشد؟

۵ – در اوایل عالم‌گیر شدن کووید، NIH و دیگر نهادهای دولت ایالات متحده در مورد احتمال آزمایشگاهی بودن ویروس، از دکتر رالف بِریک۲، دانشمند برتر جهانی در عرصۀ اعمال تغییرات ژنتیکی در ویروسهای مشابه سارس و ویژگیهای «جایگاه برش فیورین»، چه توضیحاتی دریافت کردند؟

۶ – در تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹، دانشگاه کارولینای شمالی و مؤسسۀ ملی سلامت و شرکت مُدِرنا درخصوص واکسنهای ام‌آراِن‌اِی برای کوروناویروسها، قرارداد انتقال اطلاعات و مایملک تحقیقاتی (MTA) امضا کردند. این تقارن زمانی تصادفی است یا این سازمانها قبلاً از شایع شدن یک ویروس سارس‌مانند که از اواسط ماه دسامبر آغاز شد خبر داشته‌اند؟

۷ – در ۱۳ام ژانویۀ ۲۰۲۰ شرکت مُدرنا و NIH مشارکت خود برای تهیۀ واکسن mRNA1273 بر ضد ویروس سارس-کووید-۲ را اعلام کردند و این کمتر از دو روز قبل از این بود که برای بار اول ژنوم این ویروس منتشر شود و حتی هفته‌ها قبل از اینکه اولین افراد مبتلا به کووید-۱۹ در ایالات متحده شناسایی شوند. سؤال این است که چه زمانی مُدِرنا و NIH برای بار اول از سارس-کووید-۲ مطلع شدند و چگونه توافق کردند که فاز اول آزمایش یک واکسن mRNA خاص را در فاصلۀ دو روز از اولین انتشار ژنوم ویروس جدید آغاز کنند؟

۸ – دکتر فرانسیس کالینز و آنتونی فاوچی و جِرِمی فارار چه ارتباطی با نویسندگان مقالۀ «منشأ درونی» دارند؟

۹ – برای اولین بار چه زمانی NIH یا دیگر مؤسسات دولتی ایالات متحده، نویسندگان مقالۀ «منشأ درونی» را از درخواست پیشنهادی کمک مالی دارپا یا تحقیقات جاری کارکردافزای مورد حمایت دولت روی ویروسهای سارس‌مانند با خبر کردند؟

۱۰ – چرا نویسندگان «منشأ درونی» دربارۀ اینکه دانشمندان چینی و آمریکایی فعالانه در کار دستکاری ژنتیکی کوروناویروسهای مشابه سارس بوده‌اند توضیحی ارائه نمی‌کنند؟ و چرا ایشان در پرتو آگاهی از ماجرای درخواست کمک مالی از دارپا که روشن می‌کند چه بسیار کوروناویروسهای سارس‌مانند اعلام‌نشده وجود داشته‌اند و گروه دانشمندان آمریکایی و چینی قصد داشته‌اند به چنین ویروسی «جایگاه برش فیورین» وارد کنند، مقالۀ خود را بازبینی نکرده‌اند یا حتی پس نگرفته‌اند؟

پی‌نوشت‌ها:

۱ – اصطلاح «کارکردافزا» یا «gain-of-function» برای تحقیقاتی به کار می‌رود که در آنها با دستکاریهای ژنتیکی، عملکردهای زیستی و ژنی موجودات ریز و ذره‌بینی را تغییر (و معمولاً افزایش) می‌دهند.

۲ – عنوان اصلی مقاله این است: The Proximal Origin of SARS-CoV-2

3 – Ralph Baric

نظر بدهید