اشباح فریبکار
گویاترین شاهد بر این پرسش که چگونه دگرگونی در جریانِ ورودیها بر ساختار مغز تأثیر میگذارد، خاموشی قشرِحسّـیِ پیکری است در کسانی که عضوی از بدن خود را از دست دادهاند. «ویکتور کینتـِرُو»۸ یکی از همین قربانیان است که در یک حادثۀ رانندگی دستِ چپ خود را از بالای آرنج از کف داد. اندکی پس از این واقعۀ ناگوار بود که او برای دانشمندی به نام «و. س. راماچَـندرَن»۹ از این میگفت که او هنوز دست قطعشدهاش را حس میکند پنداری شبحی از دست قطع شده هنوز برجا بود. «راماچندرن» از دانشمندان علوماعصاب در واحد سَندیِگوی دانشگاه کالیفرنیاست. او تصمیم گرفت از چندوچون ماجرا سردربیاورد. پس آزمایشی ترتیب داد. او «ویکتور» ِ نوجوان را ساکت و بیحرکت نشاند و چشمانش را بست. آنگاه ابتدا با یک گلولۀ پنبهای کوچک گونۀ چپ او را نوازش کرد. دانشمند از او پرسید: “کجا مالش پنبه رو حس میکنی؟” و خوب «ویکتور» هم پاسخ داد “روی گونۀ چپم.”